رویا و خیال، افسانه و داستان

داستانهای خیالی من. از پلیسی تا وحشتناک. عاشقانه تا جادویی

رویا و خیال، افسانه و داستان

داستانهای خیالی من. از پلیسی تا وحشتناک. عاشقانه تا جادویی

داستان ها و رمانهایی که آنها را در طول دوران زندگی ام نوشته ام

نویسندگان
پیوندهای روزانه


 

 

موضوع:

 

 

 

بکهیون تنها کسی است که می­تواند در مقابل سرنوشت شوم قبایل نور بجنگد و آنها را نجات دهد اما در مقابل نیز فرد کم ­توانی وجود ندارد. او شاهزاده­ ی تاریکی­ست.... چانیول!

 

 

 

این داستان، در حال نوشتن است و هر هفته قسمتی از آن آپلود میشود.
برای دانلود قسمت های این داستان، به ادامه ی مطلب بروید 

 

 

 

همچنین شما می توانید از این قسمت تیزر ویدیویی این کتاب رو که خودم هم ادیت کردم، ببینید.

 

 

 


دریافت

 

 

 

همچنین لطفا نظرات خودتون رو برام بنویسید.

 

 

 

 

 

جلد اول: شاهزاده تاریک

 

 

 

قسمتی از متن:

 

چانیول همانطور که به بخار برخواسته از چای نگاه می­کرد، بی­ آنکه جواب سهون را دهد، پرسید:« می­دونی پشت اون تپه­ ها چیه؟»
« نه»
« تا چشم کار می­کنه جنگل. و دقیقا در انتهای این جنگل شهر نور. با قصری از جنس الماس در وسطش.»
« واااو. باید خیلی قشنگ باشه.»
« هست. البته که هست. و مادرم اونجاست. درست در قلب شهر. در قلب کاخ. بدون اینکه فکر کنه منی هم وجود دارم.»

 

«آ...»
« چیزی برای گفتن نیست سهون. هیچ چیز»

 

 

 

دانلود فایل کامل

 

شاهزاده نور

 

جلد دوم: شاهزاده نور

 

خلاصه داستان:

بکهیون، خسته و درمانده، ناامید و ترسان خود را پشت درهای اتاقش در سرزمین پارسا پنهان کرده است. تعداد زیادی از مردم و سربازانش در جنگ کشته شده و مادرش برای همیشه او را ترک کرده بود. تاریکی هر لحظه قویتر میشد و دوستان بک، باید شاهزاده را به دنبال کردن سرنوشت خویش ترغیب کنند. او میبایست پا به دنیای ارواح گذارد و به کمک روح شفق تاریکی را از جهان پس زند و باری دیگر امید را به دلها بازگرداند.

 

قسمتی از داستان:

با باز شدن دروازه ی ارواح، نسیمی سرد بر تنش وزید. نسیمی که ترس را بر جانش می انداخت. صدای ارواح به گوش می رسید و او را به سمت دنیای مردگان فرا میخواند. به عقب بازگشت. جیمین با اضطراب و ترس به شاهزاده اش می نگریست. بکهیون به زحمت لبخندی زد و رو به راهب گفت:« من آماده ام.»

***

در اتاق مهر و موم شده را گشود. چه چیز پشت آن در به انتظارش نشسته بود؟ چه بود که افرادش او را از دیدن آن منع می کردند؟ قدم به اتاق نهاد. تاریکی اتاق با نور آتش کف دستش به مبارزه پرداخت. همه چیز در هاله ای از ابهام قرار داشت. چرا آن اتاق با آنکه به نظر معمولی می آمد، اتاقی پنهان شده بود؟ به دیوارها نگریست و با دیدن چیزی بر روی دیوار، پاسخ سوالش را یافت.

دانلود فایل کامل شاهزاده نور

 

جهانی دیگر

 

 

 

 

 

جلد سوم: جهانی دیگر

خلاصه داستان

جهانی که می‌شناسیم در حال جنگ است. افرادی اسرار زندگی ابدی را کشف کرده‌اند که نمی‌دانند رویای ابدیت، هیچ باقی نخواهد گذاشت. آنها سراسر از خشم و امیدی واهی پر شده‌اند و راهی اشتباه را برگزیدند. مسیری که آنها را به کام مرگ می‌کشاند و در این میان قهرمانان، کسانی که می‌توانند دنیا را از ورطه‌ی نابودی برهانند، به دور انداخته شده‌اند.

 

 

قسمت اول، فصل اول

قسمت دوم، فصل اول

 

پیج اینستاگرام:@mina_n7821

دوستان اگر اشکالی در لینک دیدید لطفا همینجا نظر بذارید تا درستش کنم. و لطفا نظرات خودتون رو درباره ی داستان زیر همین قسمت درج کنید. اگه هم میخواین مستقیم باهام حرف بزنین یا اینکه خبرای جدید درباره ایم مجموعه رو زودتر بفهمین، پیج اینستام رو فالو کنین. 😊

 

با تشکر

 

 

 

 

 

نظرات  (۵۹)

تو رو خدا بگو کی اپش می کنی دارم از استرس می میرم

فوق العاده است به عمرم همچین فیکی نخوندم

فقط بگو کی کاملشو میزاری.

 

سلام قلمت حرررف نداااره فوق العاده. تاحالا انقدر محو یک داستان نشده بودم

کاش کتابتو به چاپ برسونی.خیلی جالب و فوق العادست

پاسخ:
😊😊😊🤩🤩🤩

سلام ببخشید کى کتاب سوم رو کامل می زارى؟

فقط لطفا سریع تر دارم میمیرم تا ببینم قراره چه بلایى سرشون بیاد لطفا لطفا لطفا🙏🙏🙏🙏

پاسخ:
سلام 
من متاسفانه سه تا پروژه رو همزمان دارم جلو می‌برم و سرم شلوغ شده.
پیرنگ داستان رو تموم کردم و به زودی بقیه‌اش رو می‌ذارم..
ممنون که همراهم هستی

وای من اصلا نمی‌دونم چی بگم شدیدا بغض کردم اصلا.......هق...هق خیلی عالی بود دستت طلا اصلا با هر سطری که می‌خوندم کلی هر کیف میشدم من دوهفته است دارم هر میزنم.....عررررررررررررررررررررررررر. خیلی عالی بود فصل سوم رو هم ادغام ادامه بده خیلی دوست دارم بوس بوس

 

 

پاسخ:
عزیزم😍😍😍
کتاب سوم بیشتر احساسیه (اینم یکم اسپویل😉) و حتما می نویسم. تقریبا هر دو هفته یکبار وقت میکنم بذارم. چون سرم خیلی خیلی شلوغه. اما تموم میشه. امیدوارم دوستش داشته باشی

سلام نویسنده جان:)

خب...من شاهزاده تاریک رو که خوندم واقعا خوشم اومد و الان اومدم و دیدم که شاهزاده نور هم کامله و واقعا خوشحال شدم... راستش اومدم بگم که ی وقت دست از نوشتن برنداریاااا.. ترخدا کاملش کن... من و خیلی از دوستام داستانت رو خوندیم واقعا خوشمون اومده:)

لاو یو نویسنده⁦。◕‿◕。⁩

پاسخ:
خوشحالم که دوستش داری 😊😊😊
مطمئن باش دست از نوشتن بر نمی‌دارم. حتما تمومش می‌کنم.
امیدوارم تا انتهای داستان همینطوری ازش لذت ببری.

ببخشید دیدم که بیست و دوم گفتید  بقیشو تا یه هفته میزارید پس چیشد؟

در هر حال ممنون از رمان خیلی خوبه نویسنده جونم😍 امیدوارم موفق باشی😘

 

پاسخ:
سلام عزیزم. با یک روز تاخیر قرار گرفت. 

سلام چقدررر عالی و زیبا خیلی خیلی دوسش داشتم قسمت دو فصل 3 کی آپ میشه؟؟

پاسخ:
طی این هفته قسمت دوم رو هم می‌ذارم و از این به بعد بیشتر براش تلاش می‌کنم. 
ممنون که دوستش داری🌹🌹❤

غیرقابل توصیف و نفس گیر خیلی خوش حالم که همچین فیکشن قشنگی رو میخونم با اینکه ما خیلی طرفدار کاپلی هستیم اما تو اونقدر هیجانشو بردی بالا که کاپلی نبودنش به چشم نمیاد بهرحال ممنون و زودتر بنویس ♡ .💚

پاسخ:
خیلی ممنون عزیزم😍😍
حتما ادامه‌اش رو می‌ذارم. دارم روش کار می‌کنم که بهترینم رو ارائه بدم و پایانی بسازم که توی ذهن بشینه.
امیدوارم دوستش داشته باشی.😅

داستان خیلی محشر و خفنه غیر قابل پیش بینی بودنشو دوست دارم

نویسنده نبوغت فوق العده است تو بهترینی

یعنی چی؟ نه واقعا یعنی چی؟ چرا اینطور تموم شد؟ الان واقعا موندم که چی بگم. دهنم باز مونده. امیدوارم جلد سه همشون به خوبی و خوشی برن با هم زندگی کنن.

😭😭

همین غیر قابل پیشبینی بودن باعث میشد آدم داستان رو دنبال کنه تا بفهمه چی میشه. منتظر جلد اخر هستم. موفق باشی عزیزم

پاسخ:
خییییلی ممنون. کتاب سوم اتفاقات عجیب تر زیادی می‌افته که همشون سورپرایزتون می‌کنن. 
امیدوارم دوستش داشته باشی

عالی، جلد دوم هم پر از هیجان بود. هر لحظه اتفاق جدیدی رخ میداد و آدم نمیتونست پیشبینی برای آینده شخصیت های اصلی داستان داشته باشه.

پاسخ:
😍😍 خوشحالم که غیرقابل پیش‌بینی بوده برات. چون خیلی براش تلاش کردم😁😁

الان بالاخره چان زندانی ابدی شده یا مرده؟ هم جلد یک هم جلد دو، هر دو رو یه جور تموم کردی که ادم نمیدونه خودشو به کجا بزنه. یعنی دقیقا توی نقطه اوجش.... 

پاسخ:
چان زندانی شده. تمام تلاش بکهیون این بود که همینکار رو کنه و نکشتش.
خودتو به جایی نزن. کتاب سه رو که بذارم دیگه حل می‌شه.

حتما منتظر جلد دوم کتاب هستم عزیزم.

وای دختر تو معرکه ای...

قلمت حرف نداره. من فقط جلد اول رو خوندم ولی میگم عالی بود. من خیلی کتاب و رمان های مختلف توی ژانر های مختلف، با قلم های مختلف خوندم ولی تا حالا یه داستان تخیلی، معمایی و کمی ترسناک مثل این ندیدم. متاسفانه اکثر نویسنده های امروزی داستان هاشون تقریبا به یک شکله ولی کار تو جدید و جذاب بود.  به کار ت ادامه بده گلم

موفق باشی

پاسخ:
خیلی ممنون. ان شا الله کتاب دوم هم به زودی تموم میشه و امیدوارم اون رو هم به همین اندازه دوست داشته باشی

سلام فیک ت خیلی قشنگه ولی این فیک کاپل گی نداره؟

پاسخ:
خیلی ممنون. نه همیچین کاپلی نداره

سلام ببخشبد این فیک فصل 5 هم داره؟ 

پاسخ:
سلام عزیزم. کتاب دوم هشت فصله. که به زودی فصل پنجم رو روی سایت قرار می‌دم. امیدوارم ازش لذت ببری.

سلام خیلی وقته پارت جدید اپ نمیشه من واقعا دوست دارم بدونم اخرش چی میشه 

دیگه نمینویسین؟😞

پاسخ:
سلام پارت جدید رو همین دیروز آپ کردم. بخش ششم. این مدت امتحانای دانشگاهم حسابی درگیرم کرده بود. تا اخر تابستون انشاالله تموم می‌شه.

سلام میشه یه توضیح کوتاه درباره ی این بدی که فصل و جلد و بخش چین من قاطی کردم؟ و این که فصل ها به هم ربط دارن یا نه؟

پاسخ:
تا الان دوتا کتاب نوشته شده که هر کدوم به چند فصل تقسیم میشه و هر فصل به چند بخش. از اونجایی که بخش‌ها عملا قسمت‌های جدید هستن، در عنوان هر فصل اورده نمیشن. و هر فصل که تکمیل بشه دیگه خبری از بخش‌ها نخواهد بود.

همه‌ی فصل‌ها و همه‌ی کتاب‌ها به هم ربط دارن. البته می‌تونی هر کتاب رو به عنوان یه اثر جدا بخونی ولی به هم مربوطن.

مدت ها بود از هیچ فیکی انقدر لذت نبردم.لطفا ادامه شو بنویس.خواااهش.زود بنویس خوااااااهش.معرکه بود.عالیه😉😉 

پاسخ:
خیلی خوشحالم که دوستش داشتی. چشم. به زودی قسمت جدید رو آپلود می‌کنم و البته قول می‌دم که تا پایان تابستون این کتاب هم به اتمام برسه

سلام چرا با سوهو همچین کاری کردن؟ چرا کیونگسو گفت آخرین دیدار با سوهو ممکنه یکی شون بمیره؟

 

پاسخ:
من با سوهو اینکار رو نکردم که. تاریکی اینکار رو کرده. و خوب اونقدر که آسیب دید، ممکنه بمیره. در هر صورت الان راهشون از هم جدا شده

وای خیلی خوب بود که

یه داستان اساطیری فانتزی فوق العاده

بی صبرانه منتظر فصل چهارم

پاسخ:
خوشحالم که دوستش داشتی. فضای داستان از این هم هیجانی‌تر می‌شه.

ببخشید کی فصل 4 جلد تو آپلود میشه دارم پرپر میشم 

من تازه سایتتو دیدم چون دنبال فیک میگشتم بعد سایتتو که بالا آورد اول فصل یکو خوندم بعد گفتم وای خیلی خوبه تو یه ساعت همه رو خوندم حالا بی صبرانه منتظر بقیم لطفا زودتر بزار و فایتینگ

پاسخ:
واقعا؟ همش رو یه ساعته خوندی؟ خیلی خوبه که. هر هفته آپ میکنم، اگه خدا بخواد. امیدوارم ازش لذت ببری

جلد سوم کی اپ میشه ؟؟؟؟

پاسخ:
سلام عزیزم
هنوز جلد دوم تموم نشده. به محض اینکه این کتاب تموم بشه، کتاب دوم رو هم میذارم

ببخشید میپرسم 

فسمت نهم که پسورد داره چطوری میتونیم بخونیمش ؟:)

و میتونم بپرسم فصل دو قراره چن قسمت دیگ داشته باشه؟ قلمتون و خیلی دوست دارم و  وا قعا مشتاقم^_^

 

پاسخ:
سلام عزیزم
رمز قسمت نهم pedarchan هست. 
فصل دوم از کتاب دوم احتمالا تا دو یا سه قسمت دیگه تموم بشه. و کتاب دو نیز در کل هشت فصله.

سلام  من فصل اول داستان و خوندم باید بگم خیلی جالب بود وبا رمان هایی که تا حالا خونده بودم  متفاوت  و عااالی بود خیلی مشتاق فصل های بعدی هستم .  خسته نباشی عزیزم :)

 

ای کاش میتونستم به چانیول بگم، راه برگشت هست. واسه چی اینقدر سردرگم شده؟ خیلی دلم براش میسوزه. آخه اون بکهیون چرا همچین میکنه؟ خودش کرده دیگه. میتونست همون اولش همه چی رو درست کنه. عصبانیم الان.

و واقعا این داستان آدمو جذب میکنه. مثل هیچ کدوم از فن فیکشنایی نیست که قبلا خوندم. چطوری اینا به ذهنت میرسه؟

پاسخ:
چانیول بلاخره راه برگشت رو پیدا میکنه. دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره. از دست بکهیون عصبانی نباش. دلت میاد به پسرم اینو میگی؟
اینا رو تو خواب میبینم

پس بالاخره معلوم شد، جونگین چه مرگشه. تو کتاب قبلی کم‌کم داشت ازش بدم میومد. الان به خاطر اون جنگ، هه‌می و ییشینگ و جونگین هم از هم جدا شدن؟ چرا اینقدر زئوس بده؟ چقدر ازش بدم میاد

سلام عزیزم من فصل اول داستان رو خوندم و خیلی خوب بود ایده پردازی و فضاسازی و شخصیت پردازی نسبتا خوب بود و امیدوارم تو فصل دوم بیشتر به احساسات بکهیون وچانیول پرداخته بشه وخیلی کنجکاوم ببینم چطوری احساساتشون نسبت به هم تغیر میکنه و قلم بسیار زیبایی هم داری

پاسخ:
سلام آنیتا جان
خیلی خوشحالم که داستان رو دوست داشتی. فصل دوم اتفاقات عجیب زیادی می افته که داستان رو به تکاپو وا می داره. امیدوارم اون رو هم دوست داشته باشی و بازم نظرتو بهم بگو.

توی فصل اول خیلی دلم میخواست که نهایت کار چان و بک این نباشه و یک راهی میبود که میتونستن کنار هم باشن تا روبروی هم.

کای از اینکه اینجوری بک و قبیله نور رو دور زد اذیت کننده بود ولی مطمئنن اونم دلیل محکمی برای این کار داشته

بی صبرانه منتظرم ببینم چه بلایی سر چان و بک تو این فصل و فصل آینده میاد

 

سلام‌.من نمیتونم فایل و دان‌ کنم  ‌.. ینی‌ عصن‌ باز نمیشه‌ برام‌ اون‌
قسمتی‌ ک نوشته‌ فایل‌ کامل‌ 😕
پاسخ:
سلام. لینک رو چک کردم. مشکلی نداره. اگر می خواید به آی دی تلگرام @zkdlin7821 پیام بدید. فایل رو براتون میفرستم. فقط لطفا پخشش نکنید.
باورم نمیشه. عجب پایانی... 
اصلا فکرش هم نمیکردم اینطوری تموم بشه. الان میخوای با بک چیکار کنی؟ جیمین مرده؟ کای چی؟ اون خیلی بد زخمی شد. چقدر چان بدجنس شده بود.  دلم میخواست دوتا برادر خوب بمونن. 
منتظر کتاب دومم. نمیتونم حدس بزنم چطور میخوای ادامه بدی. 
تعریف این داستانا توی یکی از گپ‌ها دیده بودم. از زمانی که فایل کامل زو گذاشتی، یه سره نشستم پاشو خوندم.  خیلی خیلی خیلی خوب بود.  خسته نباشی نویسنده. 
فقط برای بقیه که نظرم میخونن. من خیلی باهاش حال کردم. مثل داستانای دیگه نیست.  به راحتی گوشیتون رو باز بذارید و برید سراغ کاراتون. هم قشنگه هم مطمئن. فضای داستانش خیلی خوبه منو یاد فیلم اژدهاسوار و پرسی جکسون میندازه. خوشتون میاد
من میخواهم این فیک و بخونم بنظر خیلی خوب میان ولی چند فصله تا تموم شه من دق می کنم همه فصل به هم مرتبطه آیا من صب کنم همش کامل شه یا میشه جدا جدا خوند بهم مرتبط نیستن؟؟؟
پاسخ:
سلام عزیز. 
کتاب‌ها رو هر کدوم میتونی به تنهایی بخونی. اما به طور کلی داستان به هم پیوسته‌اس. البته بعد از اینکه کتاب دوم تموم شد. کتاب سوم و چهارم بیشتر حالت مستقل دارن. 
سلام وای بلاخره اپ شد اونم کامل.ممنون اپ کردی
پاسخ:
خواهش میکنم. امیدوارم خوشت بیاد عزیزم
سلام چقدر خوبه نوشتی خیلی غیبتت طولانی شده بودا .
خب این چهارتا چقدر ساده ان چقدر زود وارد بازی کثیف سیاست شدن اصلا نمیدونن دوست و دشمنشون کیه البته حقم دارن اعتماد بی جا و بی اعتمادی همین بلاها رو سر ادم میاره فقط امیدوارم بهای فهمیدن اشتباهاتشون کم باشه گناه دارن 😢
پاسخ:
❤❤❤😘😘😘
البته اونا مجبور به اعتماد هم بودن. چون چاره ای دیگه نداشتن. اصلا از همون اول نباید پاشون رو توی سرزمین تاریکی میذاشتن. البته بهای فهمیدن اشتباهاتشون، یکم که نه ولی خوب زیاد هم سنگین نیست.
خداییش داستانت ادمو میگیره. دلت میخواد بدونی بعدا قرار چی بشه. بهم گفته بودن شروع نکنم خوندنشو ولی خودت گفتی، شروع کردم. حالا هی میخوام بقیه‌اش رو بخونم. کی میذاریش پس؟
پاسخ:
ای جانم. عملا فقط یه فصل مونده. که وقتی حساب کردم میشه چیزی حدود ده قسمت. یه فصل یه قسمتی هم به عنوان حسن ختام هست. به زودی کتاب اول تموم میشه.
وای من خیلی از رابرت بدم میاد. ای کاش بزنه این یارو خفه کنه. خیلی داره سواستفاده میکنه دیگه.
پاسخ:
😂😂😂😂😂😂😂😂
عالیه عزیزم ولی کاش زود به زود بذاری دارم میمیرم از کنجکاوی😂❤
پاسخ:
ای جانم. به زودی قسمت جدید رو میذارم. این چندوقته به خاطر کنکور کمی درگیر شدم. ولی وقتی تموم شد، چشم. حتما
سلام من عاشق نوشته تم چون ژانر فانتزی رو خیلی میپسندم و فیک تو بهترینه تو این ژانر دستت طلا خسته نباشی ❤❤❤❤😘😘😘
پاسخ:
من قشنگ آب شدم که. خیلی خوشحالم که دوستش داشتی. منم عاشق فانتزیم. برای همین هم فانتزی مینویسم.
واااااییییییی. خیلی خیلی خوبه. اون موقع یخ الان هم جرقه؟ امیدوارم کنکورت رو خوب بدی. من منتظر بقیه داستان میمونم. فایتینگ.

کلییییی ممنون از فیک خوووووبت
با توصیفا و اون همه ریزه کاری هایی ک ب خرج میدی واقعااا خسته نباشی خیلی دارک پرنس و دوست دارم خیلییییی عالیه

فقط یه سوال دارم چون کاپلش چانبک میخواستم بدونم ,قراره مدل برادر باشن؟ 👀یا کاپلن؟ چون تا اینجایی ک خوندمش ک معلوم شد برادرن
پاسخ:
جیییییغ. منم خیلی خوشحالم که دوستش داری. نمیدونم چند وقت بود به وبلاگ سر نزده بودم. بعد یهو با چندتا نظر روبه رو شدم. یعنی بازم برم غیبم بزنه؟ یا نه؟

بری جلوتر متوجه میشی خودت. هر چند من زیاد تو فاز کاپلی نیستم.
سلام امیدوارم چان و بقیه علیه این پادشاه بشن با نوع رفتارشون
پاسخ:
باید هم همین کار رو بکنن. اما جلوتر اتفاقات بدتری براشون می افته.
یعنی هه‌می رو لوسیندا نجات داده؟ چی شد؟ جونگین یه ربطی به اینا داره؟ میخوای چیکارشون کنی؟ آدم رو هر بار شوکه میکنی. 
پاسخ:
اوه. عجب نکته ای رو گرفتی. ایول. آره همشون به هم ربط دارن. جلوتر خودت کشف میکنی. الان بهت نمیگم.
سلام از اینکه اتفاقی برای لوسیندا بیافته بدم نمیاد باعث نصفه این بدبختیا همونه دختره نفهم
پاسخ:
لوسنداست دیگه. خون آشام و از قبیله ی تاریک. 
خیلی فیک باحالیه. 
پاسخ:
ممنون
بعد از یه مدت برگشتی. دلم میخواست بدونم آخرش چی میشه.  میخونم نظرم رو میگم. خوش برگشتی نویسنده جونم
سلام اصلا دوست نداشتم با هم دشمن بشن امیدوارم راه دیگه ای باشه
این فیلمی که گذاشتیش، همه ی اتفاقات توی فیلم، توی کتاب میوفته؟
جییییییغغغغغ چرا بک میخواست با چان بد رفتاری کنه؟ بزنم دخلشو بیارما. آقا نمیشه دو روز در هفته بذاری؟
پاسخ:
ببخشید ولی امسال کنکور ارشد دارم. وقت نمیکنم خیلی بشینم پاش. ولی قول میدم بعدش تند تند آپ کنم. مرسی که میخونی
آقا من این داستان رو میخوام بخونم. با اینکه فقط قسمت اولش رو خوندم ولی به نظرم باید خیلی باحال باشه. کی تموم میشه؟ اگه بشینم پاش تا آخرش میرم و بعد میمونم تو خماری بقیه اش. راستی میشه فایل کاملش رو بذاری؟ ممنون.
پاسخ:
پس باید خیلی صبر کنی. هر چند به جز این فصل، سه فصل دیگه باقی مونده، اما تلاش میکنم تند تند بنویسم و چشم حتما pdf کاملش رو میذارم. 
اووف همیشه با این فن نویسندگی هیجانی ک ب کار میبری و دقیق بودن زمانی ک ب کار بردی خیلی واندر فوله افرین بهتتتت بهترین خوش قلم دنیاییی♡♡
پاسخ:
مرسیییییی. خیلی ذوق زدم
سلام من دارم به این فکر میکنم که ملکه چجوری میخواد از هر دوشون محافظت کنه میشه
پاسخ:
ملکه خیلی دلش میخواد اینکار رو کنه ولی روش غلطی رو پیش گرفته. هر دوتا پسرش حسابی کله شقن و تا دلیل کاراش رو نفهمن، حرفش رو گوش نمیدن.
کمی اسپویل
.
.
.
یعنی بکهیون می خواسته برادرش رو اذیت کنه؟ جیمین خیلی خوب بک رو میشناسه. آقا آخرش رو بد تموم نکن خواهشا. من دوست دارم همشون با هم خوب بشن.
خیلی گلی متنات جالبه قلمت پر از شگفتی دستت درد نکنه .
واااااایییییییییییییی سریع تر قسمت بعدی رو بذار بالاخره مادر پسر همو دیدن
ذهن چان بدجور درگیر شده و اینکه قبول کرد با قبیله تاریکی باشه خوب نیست
مادرش میخواد چکار کنه؟
ممکنه بک بفهمه چان برادرشه؟
سلام اتفاقی رفتم اینستا آدرس وبلاگ رو دیدم خوشحالم اینجا رو دیدم میخونم نظر میدم
پاسخ:
خیلی خوشحال میشم بخونی. امیدوارم دوستش داشته باشی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی