تفاوت میان گفتار و نوشتار
برگرفته شده از کتاب "بر سمند سخن" از دکتر "نادر زرینپور"
در روزگاران قدیم، میان زبان گفتاری و نوشتاری تفاوت بسیار وجود داشت و نوشتن به ویژه انشای ادبی در سطح تکلم و زبانی که به سخن گفتن متداول بود، قرار نداشت. اما امروز این چنین نیست و آنهمه اختلاف که در زمان گذشته در این مورد برقرار بود دیده نمیشود.
همگان به سادگی گفتگو میکنند و به شیوه ای روان می نویسند. دیگر کسی به سبک نثر گلستان سعدی و کلیله و دمنه نمینویسد و اگر ما آنها را میخوانیم به آن دلیل نیست که مانند آنها بنویسیم، بلکه به آن جهت است که با شاهکارهای ادبیات فارسی آشنا شویم.
منظور از جمله ای که پیشتر اشاره شد "امروز میان زبان گفتاری و نوشتاری تفاوت مهمی وجود ندارد"، این است که امروز از لحاظ سادگی بیان، استعمال جملههای کوتاه، تعداد لغات عربی تفاوت مهمی نیست؛ مثلاً در گفتار، لغات عربی کمتری به کار میبریم و جمله های ساده و روان ترتیب میدهیم اما نیازی نیست که به هنگام نوشتن جمله های پیچیده و متشکله با لغات عربی غیرعادی تشکیل دهیم. به مثال زیر توجه کنید:
به طوری که ملاحظه میشود، تفاوت شیوههای بیان به هنگام سخن گفتن و نوشتن اغلب مربوط به تراشیدگی کلمات و جابجایی آنهاست.
در این میان تنها تفاوتی که وجود دارد، این است که چون سخن گفتن حضوری انجام می گیرد، پس از تفهیم آن آسانتر است. حتی اگر با نظم کامل و جملههای درست ادا نشود، ممکن است مفهوم باشد؛ اما چون نوشته باقی میمانند و نقش می پذیرد و از طرفی به شخص غایب القای سخن میکند مستلزم نظم فکری و کلامی فزونتر است وگرنه برای نگارش قواعد مخصوص و کاملا جداگانه بیان نمیشود.
برخی آنگاه که سخن از نگارش و انشا به میان میآید، بیشتر به یاد نثرهای کهن فارسی میافتند و گمان میبرند که انشا خوب باید دارای این خصایص باشد:
جملههای سنگین، لغات مشکل و دور از ذهن و اگر میسر شود، آوردن سجع و نوشتن چیزهایی به سبک کتاب چهار مقاله نظامی عروضی سمرقندی. در صورتی که بیشتر آثار ادبی ما، چه نظم و چه نثر، در روزگاران گذشته جنبه فنی و هنری داشته و برای ارائه در سطوح بالای جامعه از قبیل دربارهای سلاطین را پدید آورده میشود و در سطح درک مردم نبوده است.
به متن زیر از کتاب مدیر مدرسه نوشته جلال آل احمد توجه کنید:
مدرسه دو طبقه بود. نو ساز بود و در دامنه کوه تنها افتاده بود و افتاب رو بود. یک فرهنگ دوست... عمارتاش را وسط زمینهای خودش ساخته بود... یارو اسمش را هم روی دیوار کاشیکاری کرده بود. به خط خوش و زمینه آبی و با شاخ و برگی... تابلوی مدرسه حسابی و بزرگ و خوانا از صدمتری داد میزند که: توانا بود هرکه دانا بود... و تا سه تیر اطراف مدرسه بیابان بود.
در نداشت و بیآب و آبادانی، و آن ته، رو به شمال، ردیف کاجهای درهم فرو رفتهیی بود که از سر دیوار گلی یک باغ پیدا بود و روی آسمان لکهی دراز و تیرهیی زده بود...
به طور کلی برای نوشتن باید به یکسری نکات توجه کنید:
1. متن روان باشد و در آن از به کار بردن کلمات دشوار عربی لغات مهجور فارسی خودداری شود.
2. موضوع سخن تازه با ارزش و ابتکاری باشد.
3. از صنایع لفظی که درک معنی را مشکل میسازد، پرهیز گردد و سجع، استعاره و تشبیه و مجاز به کار نرود.
4. جملهها کوتاه و زیبا ترتیب داده شود. نه آنکه از جملههای دراز با افعال ناتمام که مطالب را پیچیده میسازد، استفاده شود.
5. دارای پیوستگی و تسلسل معنایی و موضوعی باشد.
6. حجم نوشته با محتوای سخن متناسب باشد.
7. قواعد زبان و جملهسازی رعایت شود.
8. به اصول ویرایشی دقت شود.
1399/01/01
با درود ، استاد سپاسگزارم ، بهره بردم ......